زمان تقریبی مطالعه: 7 دقیقه

اصحاب کهف

اصحاب کهف \ashāb-e kahf\، در قصص قرآنی نام گروهی از مؤمنان که از ستم پادشاهی مشرک به غاری پناه بردند و سالیانی دراز به خوابی عمیق فرورفتند. بر پایۀ روایات، این پادشاه مشرک دقیانوس، و محل واقعه شهر اِفِسوس دانسته شده است. 
داستان این گروه، با اشاراتی کوتاه، در اوایل سورۀ مکی کهف مسطور است که در آن سخن از یکتاپرستانی است که برای گریز از پرستش خدایان دروغین، به غاری پناه بردند تا از گزند ستمکاران بت‌پرست برهند. خوابی که آنان را در غار درربود، به‌فرمان پروردگار، سالیانی به طول انجامید و در این مدت، چنان هیبتی داشتند که کس را یارای نزدیک‌شدن به آنان نبود و نگرنده آنان را بیدار می‌پنداشت. این خفتگان سالیانی دراز (بر پایۀ آیات قرآنی: 309 سال) در همان حال گذراندند و چون به‌خواست الٰهی از خواب برخاستند، چنان گمان بردند که تنها یک روز یا کمی بیشتر در خواب بوده‌اند. هنگامی‌که یکی از آنها برای فراهم‌آوردن غذا وارد شهر شد، مردم از حال شگفت‌انگیزشان آگاهی یافتند و بر آن شدند تا بر در غار آنان مسجدی به پا سازند. در این آیات، به سگی همراه اصحاف کهف اشاره شده است که بر در غار خفته، و با هیبتی شگفت، دو دست خود بر زمین گسترانیده بود (نک‍ : کهف / 18 / 9-22). 
همچون بسیاری دیگر از قصص قرآنی، داستان اصحاب کهف در میان صاحبان ادیان آسمانی، پیشینه دارد و اساساً داستانی مشهور در میان مسیحیان شرق و غرب بوده است. قرآن کریم بدون اینکه به صاحبان دیانت بخصوصی تصریح نموده باشد، به تعبیر «یقولون»، به شهرت و تداول این داستان در میان پیشینیان، و حتى اختلافی در جزئیات داستان میان بازگوکنندگان اشاره دارد (همانجا). در میان مسیحیان، اصحاب کهف نه از‌لحاظ پناه‌بردنشان به غار، بلکه از جهت به خواب رفتنشان شهرت یافته‌اند و با عنایت به اینکه شمار آنها 7 نفر انگاشته شده است، در غالب منابع، به‌خصوص در منابع مسیحیت غربی، به «هفت‌خفتگان» شناخته شده‌اند. 
این اندیشه که داستان مسیحی هفت‌خفتگان، خود در داستانهایی قدیم‌تر ریشه دارد، در برخی از پژوهشها مطرح شده است و شماری از محققان برخی عناصر داستان را در داستانهای مشابه در منابع یهودی، یونانی و جز آن جست‌وجو کرده‌اند. ازجمله باید به داستان اُنیاس (حونی) اشاره کرد که در کتاب «تعانیت»، از بخشهای تلمود، از آن یاد، و به خواب 70‌سالۀ او اشاره شده است. همچنین برخی به مقایسۀ داستان با حکایت هلنیِ نُه‌خفتگانِ ساردینیا اشاره کرده‌اند کـه ارسطو از آن یـاد کـرده است (برای دیدن ایـن مقایسه‌ها، گوئیدی، 429-430 ؛ دِی، 140؛ نیـز «تعانیت»، 23a). 

 به هر تقدیر، در متون مسیحی‌کهن، داستان اصحاب کهف با مضامینی کاملاً قابل مقایسه با مضامین اسلامی دیده می‌شود، بدان‌گونه که نه‌تنها می‌توان خطوط کلی داستان قرآنی را در پرداختهای مسیحی بازیافت، بلکه بخش تفصیلات داستان در روایات و تفاسیر اسلامی نیز با پرداختهای مسیحی قابل مقایسه است. در این مقایسه‌ها، همگونی میان برخی پرداختهای روایی اسلامی با نمونه‌های مسیحی کاملاً مشهود است. 
دقیانوس و نیز ثاودوسیوس (تیذوسیوس) که نام آنها در داستان اصحاب کهف آمده است، دو تن از امپراتوران تاریخی روم هستند که نخستین از این دو تن در تواریخ با نام دکیوس یا دکیانوس (سل‍‍ 249-251 م) شناخته می‌شود و دومین نفر نیز با تئودسیوس دوم (سل‍ 408-450 م)، امپراتور روم شرقی، تطبیق‌پذیر است. شهر افسوس شهری باستانی در غرب آسیای صغیر و نزدیک ساحل اژه است که در دورۀ رومی، مرکز شرقی امپراتوری روم بوده است (نیز نک‍ : ه‍ د، ایاسلوق). 

اختلاف در جزئیات داستان

اختلافات موجود در روایات اسلامی، دربارۀ زمان و مکان وقوع داستان و تفاوت در اسامی خاص و برخی مفاهیم، خود بخشی از موضوعات مربوط به تفسیر سورۀ کهف و روایات اصحاب کهف را در منابع کهن به خود اختصاص داده، که از آن جمله، تعبیر قرآنی «فِتیة» است. بیشتر مفسران با توجه به معنای لغوی واژۀ «فتیة» در آیۀ 10 این سوره، اصحاب کهف را گروهی از جوانان دانسته‌اند؛ ولی در برخی روایات، کاربرد این صفت را نه برای نشان‌دادن سنِ ایشان، بلکه برای ارج‌نهادن به مقام معنوی آنان تلقی کرده‌اند. در این دسته از روایات، به‌ویژه در روایتی از امام جعفر صادق (ع)، آنها پیرمردانی دانسته شده‌اند که به‌سبب ایمان و اجتناب از محارم و پیش‌دستی در مکارم اخلاقی، به این صفت متصف شده‌اند (نک‍ : عیاشی، 2 / 323؛ کلینی، 8 / 395؛ قرطبی، 10 / 364). 
همسان با آیات الٰهی که آشکارا از اختلاف مردمان در باب شمار اصحاب کهف سخن به میان آورده است (کهف / 18 / 22)، در روایات و تفاسیر نیز در شمار آنان اختلاف هست، و بیشترین عدد یادشده به 9 رسیده است (برای دیدن اختلافات، نک‍ : طبری، 1 / 776؛ قرطبی، 10 / 382-383). گویند چنین تفاوتهایی در میان مسیحیان نیز بوده است، چنان‌که یعقوبیه شمار آنان را 3 تن، و نسطوریان 5 تن می‌دانسته‌اند (نک‍ : بغوی، 3 / 559؛ قرطبی، 10 / 382). در این میان، مفسران مسلمان، به‌عنوان نتیجۀ طبیعی انتقاد قرآن کریم از اختلاف در شمار اصحاب کهف، خود را از درگیرساختن در چنین اختلافهایی به دور داشته‌اند، اما در منابع تفسیری، گاه یادآور شده‌اند که شاید بتوان از آیۀ 22 سورۀ کهف چنین دریافت که عدد 7 از سوی قرآن مورد تأیید قرار گرفته است؛ چه در آیۀ شریفه، این قول برخلاف اقوال دیگر به‌تعبیر «رجماً بالغیب» متصف نشده است. 
زمان زندگی اصحاب کهف، در بیشتر روایات، پیش‌از برانگیخته‌شدن حضرت عیسى (ع)، و زمان بیداری ایشان پس‌از آن حضرت دانسته شده است (مثلاً نک‍ : طبری، 1 / 778؛ ابن‌قتیبه، 54؛ ابن‌اثیـر، 1 / 355؛ بـرای نظـر مخالف، نک‍ : ابن‌کثیـر، 4 / 370). همچنین پادشاهانی که در دو دورۀ زندگی ایشان حکومت می‌کرده‌اند، به‌ترتیب، با نامهای دقیانوس (داقیوس) و ثاودوسیوس (تیدوسیس) معرفی گشته‌اند (نک‍ : یعقوبی، 1 / 154؛ مسعودی، 147؛ طبرسی، 6 / 698؛ قرطبی، 10 / 390؛ ابن‌عبری، 85). 
مکان غار نیز جدای از روایات اصلی، که اشاره به شهر افسوس دارند (نک‍ : مقدسی، 152-153؛ بیرونی، 290؛ بغوی، 3 / 557؛ قزوینی، 498)، موضوع اختلافاتی است که شاید علت آن جذابیت داستان برای اقوام گوناگون بوده است. 
اصحاب کهف در میان فرق مختلف اسلامی دارای جایگاهی ویژه‌اند؛ برای مثال، در میان اسماعیلیه، برخی از مشایخ آنان در مسئلۀ امامت و وصایت از این داستان بهره برده‌اند و مثلاً با اصل قراردادن روایتی که این جوانان را 7 تن معرفی کرده است، سعی در همسوکردن این عدد با شمار امامان هفت‌گانۀ اسماعیلی داشته‌اند (مثلاً نک‍ : ماسینیون، 13). 
همچنین جایگاه والایی برای اصحاب کهف در تصوف وجود دارد که به‌ویژه در مسئلۀ فتوت و جوانمردی و نیز کرامات اولیا از این داستان بهره‌ها برده شده است (برای تصوف، مثلاً نک‍ : قشیری، 634-635؛ ماسینیون، 71 ff.). داستان این جوانان در ادب فارسی نیز بازتابی گسترده یافته، و تقریباً بیشتر شعرای پارسی‌گوی، ازجمله سنایی، سعدی، مولوی و عطار، یادی از ایشان در آثار خود داشته‌اند. در این میان، سگ اصحاب کهف که مظهر طلب و سلوک در مسیر حقیقت قلمداد شده، و به‌عنوان موجودی که به‌واسطۀ یافتن گوهر حقیقت از مرتبۀ حیوانی به درجۀ راه‌یافتگانِ حق رسیده، بسیار حائز اهمیت است (نک‍ : یاحقی، 94). 

مآخذ

ابن‌اثیر، الکامل؛ ابن‌عبری، غریغوریوس، تاریخ مختصر الدول، بیروت، 1958 م؛ ابن‌قتیبه، عبدالله، المعارف، به‌کوشش ثروت عکاشه، قاهره، 1380 ق / 1960 م؛ ابن‌کثیر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، 1389 ق / 1970 م؛ بغوی، حسین، معالم التنزیل، بیروت، 1405 ق / 1985 م؛ بیرونی، آثار الباقیه؛ طبرسی، فضل، مجمع البیان، به‌کوشش هاشم رسولی محلاتی و فضل‌الله یزدی طباطبایی، بیروت، 1408 ق / 1988 م؛ طبری، تاریخ، به‌کوشش دخویه، لیدن، 1964 م؛ عیاشی، محمد، التفسیر، به‌کوشش هاشم رسولی محلاتی، تهران، 1380 ق؛ قرآن کریم؛ قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، 1965 م؛ قزوینی، زکریا، آثار البلاد، بیروت، 1404 ق / 1984 م؛ قشیری، عبدالکریم، رسالۀ قشیریه، ترجمۀ کهن فارسی، به‌کوشش بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران، 1361 ش؛ کلینی، محمد، الکافی، به‌کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، 1389 ق؛ مسعودی، علی، التنبیه و الاشراف، به‌کوشش دخویه، لیدن، 1893 م؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به‌کوشش دخویه، لیدن، 1906 م؛ یاحقی، محمدجعفر، فرهنگ اساطیر، تهران، 1369 ش؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، 1379 ق / 1960 م؛ نیز:

Day, E., «Seven Sleepers of Ephesus», New Catholic Encyclopedia, 1966, vol. XIII; Guidi, I., «Seven Sleepers», ERE, vol. XI; Massignon, L., «Les Sept dormants d’Ephèse (Ahl-al-Kahf) en Islam et en Chrétientè», Revue des études islamiques, 1955; «Taʿanith», The Babylonian Talmud, ed. I. Epstein, London, 1990. 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.